وقتی دستان غرب خالی میشود
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۱۹۲۱۲
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نوشت: "با گذشت زمان و مواجهه هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران در مصاف با جنگ شناختی غرب، اکنون دستان دشمنان کشورمان بیش از هر زمان دیگری خالی به نظر میرسد." - اخبار فرهنگی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، گذار بشریت به هزاره سوم، منتج به تعیین الگوها و چارچوبهای نوینی در راستای «مهندسی افکارعمومی» شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دشمنان انقلاب اسلامی ایران طی دو دهه ابتدایی پیروزی این انقلاب شکوهمند و بهدلیل تضاد ماهوی این حرکت مقدس با منافع ظالمانه آنها در منطقه و جهان، تلاش زیادی در راستای «روایتسازی معکوس» از انقلاب و القای این روایت تحریفشده به افکارعمومی برآمدند اما بعد از دو دهه و پس از ایجاد برخی تغییرات ماهوی در علوم ارتباطات و حوزه رسانه، آنها تصمیم گرفتند الگوهای عملیاتی نوین و ویژهتری را در این «کژتابی نظاممند» بهکار گیرند.
برخی اندیشکدههای آمریکایی مانند «چتمهاوس» بهرغم ظاهر ماموریتها و فعالیتهایی که در قبال مسائل سیاسی، راهبردی، زیستمحیطی و... در اساسنامه خود تعریف کردهاند، تمامی اقدامات خود را برمبنای ایجاد و استمرار «جنگشناختی» از طریق «مهندسی افکار عمومی» در کشورهای هدف صورت میدهند. در این جنگ شناختی، غرب با تمامی قوا به میدان آمده و از هرگونه روش ممکن برای تسخیر ذهن مخاطبان استفاده میکند.
در اینجا، ما با چهار لایه ذهنی مواجه هستیم که در مهندسی افکارعمومی، هریک از آنها به نحوی به «هدف» تبدیل میشود: نخستین لایه، «باور» است که محیط بر دیگر لایهها و متعلقات منظومه ذهنی انسان تعریف میشود.
زمانی که باورها محکم و استوار باشد، ذهن انسان در دام جنگ روانی و شناختی دشمنان گرفتار نخواهد شد. دومین لایه، «نگرش» است که متاثر از باورها است. نگرش، در حقیقت همان چارچوب کلان ذهنی یک فرد بوده که بر ساس باورها شکل میگیرد.
سومین لایه، «گرایشها» است که ناظر بر نگرش و چارچوبهای ذهنی، تعریف میشود. بدیهی است که گرایشها تغییرپذیر است اما اصالت این تغییر در راستای حفظ نگرش و درنهایت، تثبیت باورها صورت میپذیرد.
چهارمین و آخرین لایه نیز «رفتارها» است که انعکاسی مستقیم از گرایشها و جلوه بیرونی آنها بهشمار میآیند. در حقیقت، رفتارها ترجمانی از گرایشها و در یک نگاه منظومهوار، خروجی ظاهری و نهایی یک ساختار منظم است.
دشمنان این مرزوبوم در طول سالهای گذشته و در عرصه جنگ شناختی برای هر چهار لایه (و تاثیرگذاری سلبی بر آنها) برنامههایی را طراحی کردهاند.
در جریان اغتشاشات اخیر، دشمنان بهصورت کاملا ناخواسته، نقشهراه عملیاتی جدید خود را در تقابل با نظام و ملت ایران عیان ساختند: تمرکز بر باورها! آمریکا و مهرههای آن نهایت تلاش خود را درخصوص هدفقراردادن باورهای عمومی هموطنان ما در قبال ماهیت نظام جمهوری اسلامی صورت دادند.
خلق هزاران حساب کاربری غیرواقعی که کارویژه آنها دادهپردازی دروغین در قبال تحولات کشورمان بود، جملگی در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
دشمنان بر این باور بودند که اگر «باورها» هدف قرار گیرد، به تبع آن «نگرشها»، «گرایشها» و «رفتار مخاطبان» نیزبه گونهای ترسیم خواهد شد که غرب خواهان آن است.
با گذشت زمان و مواجهه هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران در مصاف با جنگ شناختی غرب، اکنون دستان دشمنان کشورمان بیش از هر زمان دیگری خالی به نظر میرسد. اقدامات اخیر پارلمانها و نهادهای رسمی اروپایی در دمیدن تنفس مصنوعی به کالبد بیجان «اغتشاشات ضدایرانی»، بر شکست غرب در این عرصه مهر تایید میزند.
وزیر ارشاد: مردم با حضور در تشییع شهدای گمنام بار دیگر انقلاب را بیمه کردندبا اینحال بدیهی است که نبرد تمامعیار حق و باطل هیچگاه نقطه پایانی ندارد، پس در عرصه جنگ شناختی با دشمنان و تقویت «باورها» بهعنوان نقاط ثقل و نگهدارنده کشور در برابر توطئهها نباید از هیچگونه کوششی فروگذار کرد.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در برهه کنونی با تمرکز بر همین «باورهای اصیل»، تقویت و ارتقای آنها از طریق «روشنگری رفتار دشمن» در محیط پیرامونی و بینالمللی را وظیفه خود قلمداد میکند.
بر این باور هستیم که با جدیت در عرصه جهاد تبیین، نهتنها جایی برای نفوذ دشمنان در این باورهای عمیق باقی نخواهد ماند، بلکه اصالت این باورها شکست نهایی بدخواهان ملت و نظام مقدس جمهوری اسلامی را تضمین خواهد کرد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سازمان فرهنگ و ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات جمهوری اسلامی جنگ شناختی گرایش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۹۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلنگری جامعهشناختی به بحران آب
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحران آب در ایران از بزرگترین مشکلاتی است که تمام جوانب زندگی و صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده است. دلایلی مانند شرایط آب و هوایی و اقلیمی و سو مدیریت در این حوزه به رخ دادن این بحران دامن زده است.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» به این موضوع اشاره میکند که دامنۀ بحرانهای محیطزیستی ایران اکنون به بحرانهای اقتصادی و انسانی رسیده است، برای مقابله با بحران آب، باید برنامههای جدی و جامعی را در سطح جهانی اجرا کرد تا تأمین منابع آبی، کاهش هدررفت آب و افزایش کارایی در استفاده از منابع آبی مورد توجه قرار گیرد.
* گزارش بانک جهانی در راستای خسارت اقتصادی آلودگی هوا
این نویسنده در این پژوهش مینویسد: به گزارش بانک جهانی خسارت اقتصادی آلودگی هوا سالیانه حدود ۸ میلیارد دلار است و به گزارش وزارت بهداشت و درمان، ذرات معلق کمتر از /۲ میکرون علت مرگ ومیر سالیانه ۲۷۰۰ نفر در تهران است. گزارشهای رسمی از ویرانی ۶۰ درصد جنگلهای کشور خبر میدهد به گونهای که در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۷، بیش از یک میلیون و ۴۳۰ هزار هکتار از جنگلهای عمدتاً بلوط دچار خشکیدگی، آفت و تخریب شدهاند.
آذری در ادامه به این مهم اشاره میکند که اکثر شهرهای کشور فاقد سیستمهای تصفیۀ فاضلاب مناسب یا هرگونه تأسیسات تصفیه فاضلاب هستند و در پی عدم مدیریت ۱۶ میلیون تن پسماند عادی تولید شده و ۱۰ میلیون متر مکعب شیرابه در روز، آلودگی آّب و خاک مناطق وسیعی از کشور در حال گسترش است.
* ارتباط کمبود آب با قدرت و سیاست
به زعم این پژوهشگر با وجود خسارات انسانی فراوان مرتبط به انواع آلودگیها و نابودی منابع مشترک ملی، این بحران کمبود منابع آبی بوده است که در سالهای اخیر، توانسته آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای مربوط به محیطزیست را موجب شده است.
بحران کمبود منابع آبی در سالهای اخیر، آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای سیاسی مربوط به محیطزیست را موجب شداین پژوهشگر بیان میکند که در ایران دو دهۀ اخیر، به دنبال خشک شدن آب رودخانۀ زایندهرود و کم آبی رودخانه کارون و مخالفتهای شدید با پروژههای سدسازی، انتقال آب از سوی بهرهبرداران یا شهروندانی که متأثر میشوند، محیطزیست به عینیترین صورت خود به سیاست و قدرت مربوط شده است.
این استاد جامعه شناسی توضیح میدهد که اعتراضات مربوط به عدم تأمین آب کشاورزی و شرب شهرها و روستاها در فلات مرکزی ایران به امری متداول بدل شده و بهویژه در فصل تابستان به نمادی از ناکارآمدی در فضای مجازی و در رسانههای خارج کشور تبدیل شده است.
* بحران آب و جامعه
آذری در این مقاله مینویسد: با وجود آن که شاید بحرانهای مربوط به هوا و خاک نیز به اندازه آب تأثیرات مهم بر کیفیت زیستگاههای کشور داشته است؛ اما این دسترسی به آب بوده است که با تشکلهای صنفی و شهروندی پشتیبانی شده، توانسته آگاهیهای طبقاتی و سیاسی نسبت به این موضوع را در میان ذینفعان برانگیزد.
این پژوهش به این موضوع اشاره میکند که بحران آب موجب کنشگری گروههای اجتماعی در عرصههای قدرت شده است و تأثیر واضح این امر را میتوان در چالشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی پیرامون پروژههای عمرانی مربوط به انتقال آب میان دو عرصه مشاهده کرد.
در پایان باید گفت بحران آب در کشور مسألە آب را به مسألە دسترسی به منابع آبی تبدیل کرده و این دسترسی را با موضوع قدرت مرتبط کرده و بدین ترتیب آن را به امری سیاسی تبدیل کرده است.
* جامعهشناسی محیطزیست
جامعه شناسی محیطزیست بنا به تعریف، مطالعۀ ارتباط میان جامعه و محیطزیست و تأثیراتی است که بر هم میگذارند. در این مطالعات، هدف یافتن پاسخ برای بحرانهای محیطزیستی نیز هست. با این تعریف، جامعهشناسی محیطزیست در واقع به دنبال نوعی جامعهشناسی است که شناخت طبیعت پیرامونی را نیز مدنظر دارد. دوگانهای که لتور به شدت مورد انتقاد قرار میداد.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط- زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرداین که اساساً انسان و طبیعت را دو چیز جدا از هم بینگاریم تصوری است که موقعیت هستی-شناسانۀ ما در جهان پس از مدرنیته آن را محقق ساخته و علوم مدرن آن را تثبیت کردهاند. این جایگاهِ هستیشناختی موجب ایجاد خطاهای شناختی ما شده است، خطاهایی که بهایش را با بحرانهای کنونی محیطزیستی میپردازیم.
این درحالی است که جامعهشناسی به عنوان تفکری نقاد نتوانسته بر این دوگانۀ ساختگی فائق آید و آن چه با عنوان جامعهشناسی محیطزیست پدید آورده نیز تکرار همین دوگانگی است.
جامعهشناسی محیطزیست جایی است که جامعه و محیط-زیست از هم جدا هستند. نقد اولریش بک به جامعهشناسی محیطزیست را هم در همین راستا میتوان یافت:
در واقع جهت تحلیل جامعهشناسانۀ مسائل زیستبومی، باید یک چارچوب مفهومی را ارائه کنیم که ما را قادر میسازد آنها را به عنوان مسائلی نه مربوط به محیطزیست با دنیای پیرامون ما بلکه بهعنوان مسائلی ببینیم که ناظر به دنیای درونی جامعه است. طبیعت به خودی خود طبیعت نیست، یک مفهوم، یک هنجار، یک مجموعه، یک اتوپیا، یک طرح بدیل است و امروزه بیش از هرچیز چنین است.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط-زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرد. در این رویکرد، حفاظت از محیطزیست از حذفِ انسان از محیطزیست و مداخلۀ انسان در آن میانجامد بیآنکه قادر به مشاهده تأثیر قدرت و سیاست بر دسترسی به طبیعت باشد. نقطۀ مقابل ِجامعهشناسی محیطزیست، تعبیرِ محیط زیستی ِجامعهشناسی است به گونهای که جز آن ممکن نباشد.
در سوی ِدیگر، اما محیطزیست دیگر در پارادایم طبیعتگرایانه نمیگنجد و تفکر انتقادی جامعهشناسی نیز قادر به حفظ محیطزیستی بودن خود نیست.
* ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش بر موضعی انتقادی استوار است که فراخوانی برای ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی برای به رسمیت شناختن پیوستگی میان انسان به معنای موجودیت اجتماعی و سیاسیاش و طبیعت به معنای هر آن چه بر کیفیت زندگی و دسترسی به منابع اثرگذار است.
این فراخوان از ضرورت اتخاذ این رویکرد با توجه به وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی ِمتأثر از بحرانهای زیست محیطی سخن میگوید و بیش از هرچیز روایت و تاریخی را میسازد که برهههای هستیشناختی معینی را برجسته کرده است. در این تاریخ، طبیعت عاملیتی مهم در شکلگیری چیستی کنونی جامعۀ ایرانی دارد و هم چنان در حال اثرگذاری بر حال و آینده آن است.
گفتنی است این مقاله در ششمین همایش پژوهش اجتماعی در جامعه ایران که توسط انجمن جامعهشناسی ایران اسفند 1402 برگزار شد، ارائه شده است.
انتهای پیام/